Asemana Books

Asemana Books is devoted to publishing diasporic, underrepresented and progressive literature on West Asia and North Africa

From Northwest      

Published by Asemana Books (August 7, 2025)

 از شمال غرب

مجموعه داستان کوتاه

امیر حسین بختیاری

از یادداشت نویسنده

ای پسر جان

در غروب دلگیر و بارانی یکی از روزهای آگوست به این سرزمین پا گذاشتیم. هواپیما در فرودگاهی کوچک فرود آمده بود که با تمام تصورات ما از غرب پیشرفته و پر زرق و برق تفاوت داشت. چمدان‌های پر از حسرتمان را تحویل گرفتیم و با پرس‌و‌جو ایستگاه اتوبوس خلوت را در گوشه‌ای دور افتاده پیدا کردیم.

مسافرت کردن به سرزمین‌های بیگانه لذت کشف دارد. کشف بهترین‌های آن خاک. آثار باستانی یا موزه‌ها، فستیوال‌ها و رستوران‌ها. اما مهاجرت به همان سرزمین پر از هراس‌هاییست از جنس نتوانستن‌ها. در راه فرودگاه تا هتل از پنجره اتوبوس به دشت سبز یکدستی زل زده بودم که با منظره‌های آشنای زادگاهم سراسر متفاوت بود و زبانی را می‌شنیدم که جز چند کلمه‌ای در گوشم سراسر بیگانه بود. انگار که تمام آنچه که آموخته بودم از دنیای دیگری باشد. تردید که در لحظه خروج در دلمان جوانه کرد، درخت تناوری شده بود… راهی را که طی می‌کنیم انتخاب درستی بوده است آیا؟

خستگی تن چنان در تخت هتل مچاله‌مان کرد که هراس صبح فردا را از یادمان برد. از فردایش، روزهای خیلی سخت آمدند و به دیروز تبدیل شدند. شکست خوردن‌ها را یاد گرفتیم و برخاستن‌ها را. تا حالایی که دلهایمان پر از خاطره گذشته‌ها شده است.

امروز که این چند خط را می‌نویسم  مقابلم نشسته‌ای و در دنیای خودت بازی می‌کنی. از اینجا صورتت را می‌بینم. چشمانت را که بی‌شباهت به چشمان من نیست. موهایم زمانی شبیه تو بود و چند‌تایی از عادت‌هایت میراث کوچک من بوده است. گویی در آینه‌ای جادویی خودم را می‌بینم که نوجوان شده‌ام. پوست سرم دوباره پوشیده از موهای سیاه شده باشد و بجای آنچه گذشت، روزهای روشن پیش رویم باشد. چه خیالی …

با اینحال زندگی پیش روی تو برای من مسیری نزدیک به مقصد است. امروز که هستم و هر روز که به گذشته‌ام اضافه میشود شاید نه فرصتی و نه توانی برای بازگو کردن قصه‌ام باقی نماند. این شد که تصمیم گرفتم  جایی برایت بنویسمشان. 

شاید هیچوقت نگاه کنجکاوت تو را به خواندن این سطور نکشاند اما کلمه‌ها در حافظه‌های مجازی برای همیشه ماندگار خواهند ماند، این چند خط نحیف اسمی را که هم اسم توست بر جلد کتاب لاغری نگه خواهند داشت: پدر و مادرت در غروب دلگیر و بارانی یکی از روزهای آگوست قدم به این سرزمین گذاشتند.

برای تو می‌گویم ای پسر جان …    

برای تهیه نسخه کاغذی کتاب به این لینک مراجعه کنید

برای تهیه نسخه کیندل کتاب بر روی این لینک کلیک کنید

  From the Northwest

A Collection of Short Stories

By Amir Hossein Bakhtiari

From the Author’s Note

O dear son,

On a gloomy, rainy August evening, we set foot on this land. The airplane landed at a small airport that bore no resemblance to our notions of the advanced and glitzy West. We picked up our suitcases, filled with longing, and eventually located a quiet bus stop tucked away in a remote corner.

Traveling to foreign lands brings with it the joy of discovery—discovering the best parts of that soil: ancient ruins or museums, festivals and restaurants. But migration to that same land is full of fears—fears rooted in incapability. On the way from the airport to the hotel, I stared out the bus window at a vast, green plain so unlike the familiar landscapes of my homeland, while listening to a language in which only a few words sounded vaguely familiar. It was as if all I had learned belonged to another world. The doubt that sprouted in our hearts at the moment of departure had by then become a towering tree… Was the path we chose truly the right one?

Exhaustion twisted our bodies into the hotel bed so tightly that we forgot the fear of the next morning. And from the next day on, many hard days came—and turned into yesterdays. We learned how to fall and how to rise again. Until now, when our hearts have become full of memories of what has passed.

Today, as I write these few lines, you are sitting across from me, playing in your own little world. From here, I can see your face—your eyes not unlike mine. My hair once looked like yours, and a few of your habits are tiny inheritances from me. It’s as if I’m seeing myself in a magical mirror, returned to my youth. My scalp covered again with dark hair, and ahead of me, instead of what has passed, bright days lie in wait. What a dream…

And yet, the life that lies ahead of you is, for me, a road nearing its end. Today, as I still am—and with every day that adds to my past—there may be neither opportunity nor strength left to tell you my story. So I decided to write it down for you somewhere.

Perhaps your curious eyes will never be drawn to read these lines. But the words will live on forever in virtual memory, and these few fragile sentences will keep a name—your name—on the cover of a slender book: Your parents stepped onto this land on a gloomy, rainy August evening.

And so I tell you, O dear son…

To purchase the book click here.

To purchase the kindle version of the book click here.

امیر حسین بختیاری

امیر حسین بختیاری، متولد ۱۳۵۵، فارغ‌‌‌التحصیل کارشناسی ارشد معماری و داستان‌‌نویس ساکن تورنتو است،. علاقه‌‌اش به نوشتن از سال‌های نوجوانی و با تشویق معلمین ادبیات شکل گرفت. پیش از مهاجرت، با نگارش داستان‌های کوتاه و مقالات طنز در نشریات دانشجویی، در فضای ادبی حضور داشت، اما نوشتن برای او همیشه فراتر از انتشار و دیده شدن بود. نوشتن راهی بود برای مواجهه با درونیات، برای بازتاب تجربه‌‌های شخصی و به اشتراک گذاشتن آنها.

تجربه مهاجرت نقطه ‌عطفی در مسیر امیر حسین است؛ تجربه‌‌ای پیچیده و چندلایه که گاه رنگ طنز دارد و گاه طعم تلخی روزگار را به خود می‌گیرد. این تجربه او را به بازنگری در زبان و سبک نوشتار سوق داده و انگیزه‌‌ای شد برای خلق آثاری تازه. مجموعه‌ داستان ”از شمال‌ غرب“ حاصل این دگرگونی است؛ روایتی شخصی از آدم‌ها، روابط انسانی و نگاهی تازه به جهان اطراف، از زاویه دید نویسنده‌‌ای که میان دو فرهنگ ایستاده و از داستان‌ها دروازه‌ای ساخته است به دنیای درون.

Amir Hossein Bakhtiari

Amir Hossein Bakhtiari, born in 1976, holds a Master’s degree in Architecture and is a fiction writer based in Toronto. His interest in writing began during his teenage years, nurtured by the encouragement of literature teachers. Before immigrating, he participated in literary circles by writing short stories and satirical essays for student publications. However, for him, writing was always more than just publication or visibility—it was a way to confront his inner world, to reflect on personal experiences, and to share them.

The experience of migration marked a turning point in Amir Hossein’s journey—a complex and layered experience that at times bears the color of humor, and at others, the bitter taste of life’s hardships. This experience prompted him to reexamine his language and writing style and became a catalyst for creating new works. The short story collection “From the Northwest” is the result of this transformation: a personal narrative of people, human relationships, and a renewed perspective on the surrounding world, told from the viewpoint of a writer standing between two cultures—who has fashioned his stories into a gateway to his inner world.

Endorsement/ستایش اثر

. نویسنده در شش داستان نخست مجموعه‌ی پیش رو، بیش از گذشته و پشتِ سر به روبرو نگاه می‌کند و بیش از کسانی که نیستند و رفته‌اند، درباره‌ی کسانی یا موقعیت‌هایی حرف می‌زند که اکنونِ او را می‌سازند. داستان‌ها در شمال غرب کانادا می‌گذرند و طبیعت و جغرافیای خاص منطقه با سرما، برف، کوهستان و افسانه‌های بومیان آن حضوری پررنگ و تاثیرگذار دارد. نویسنده با رجوع به تجارب زیسته‌اش در این سرزمین و با به کار گرفتن حساسیت و نگرش ژرفش در مورد محیط و دقت در احوالات آدم‌ها، قصه‌هایی سرزنده را روایت می‌کند که طبیعت و افسانه‌های کهن در بافت آن‌ها تنیده شده و گاه به داستان‌هایی با سبک و سیاق رئالیسم جادویی تنه می‌زنند…..

استفاده‌ی مناسب از زاویه‌ دید نمایشی، توصیف‌های مینیاتوری و دقیق صحنه‌ها و توجه درست به مسائل روانشناختی شخصیت‌ها باعث می‌شود که مخاطب خود را در موقعیت‌های توصیف‌شده، تصور کند و بکوشد تا به دور از پیش‌داوری یا کلیشه‌های رایج و آشنا دوباره به آنچه که بوده و آنچه که بر سرزمنش رفته بیندیشد، و مگر تمام کار ادبیات همین نیست؟ این‌که دوباره نگاه کنیم تا درباره‌ی هستی به بینشی تازه برسیم، بدون خشم و بدون منفعت‌طلبی‌های حقیر روزمره. اگر این داستان‌ها حتی لحظه‌ای بتوانند ما در چنین موقعیتی به تماشا بنشانند، داستان‌هایی قابل تقدیر و خواندنی‌اند.

فرشته احمدی ، نویسنده و منتقد